حسن احمدیفرد، روزنامهنگار و پژوهشگر
آب، عنصری کلیدی در فرهنگ باستانی ایرانزمین است. بر اساس باورهای کهن، آب پس از آسمان در دومین مرحله(گاه) از آفرینش خلق شد. بر همین اساس در ایران باستان دومین جشن گاهنبار، جشن آفرینش آب بوده است.
در باور ما مردم، هنوز هم آب مایه روشنی بوده، نگاه کردن در آب، پسندیده و آب نطلبیده مراد است و آب است که ناپاکیها را میشوید و طهارت میآورد.
تقدس آب در نزد ایرانیان تا آنجاست که یکی از ماههای دوازدهگانه سال، به همین نام خوانده میشود. «آبان» موعد آغاز بارانهای پاییزه و جان گرفتن دوباره چشمهها و رودخانههاست. در ایران کهن، رسیدن آبانماه با ظهور دوباره ستاره پرنوری در آسمان شب، برابر بوده است. ستاره «شباهنگ» (شعرای یمانی یا سیروس) از حوالی آبان است که دوباره قدم به آسمان شب(دقیقتر، آسمان سحرگاهی) میگذارد. «شباهنگ»، «رجلالجبار» و «شعرای شامی» سه ستاره مثلث زمستانی را تشکیل میدهند و از رسیدن سرما خبر میآورند. در مصر باستان نیز حضور دوباره این ستاره در آسمان با موعد سالانه طغیان نیل برابر بوده است.
در باورهای اساطیری، ستاره شباهنگ همان ایزد باران یا «تیشتر» است که به جنگ دیو خشکسالی میرود. او در این نبرد ابتدا از «اپوش» شکست میخورد اما دیگر بار، به مدد نیایش مردمان که به او قدرت میبخشد، بر دیو خشکسالی چیره میشود و ابرهای پر باران را به سوی سرزمینهای خشک روانه میکند تا آب را در جویبارها جاری کنند. جشن آبانگان یادآور همین پیروزی است. این جشن در آبانروز از آبانماه(دهم آبان) برگزار میشده که در سدههای پس از تنظیم تقویم جلالی، به خاطر تغییر تقویم کهن(تقویم اوستایی یا یزدگردی) و افزوده شدن ۶ روز به ماههای نیمه نخست سال، چهارم آبان برگزار میشود. در این جشن اساطیری، مردان و زنان در کنار آبهای روان، سرودهای آیینی میخوانند.
افزون بر اینها، آب سرچشمه زندگی و زایندگی هم هست و از این منظر دور نیست که پیوندی ناگسستنی با عنصر کلیدی «زن» داشته باشد. در ایران کهن، نگهبان پاکی آبها، در هیئت زنی تصویر میشد که تقدسی خداگونه داشت. باور «آناهیتا» یکی از کهنترین باورها در ایرانزمین است و دیرینگی آن به روزگاران پیش از آیین زرتشت میرسد.
آناهیتا یا ناهید(آناهید) است که نطفه همه نران و زهدان همه مادگان را پاک میکند و شیر را در سینه مادران پاکیزه میگرداند و اوست که مراقب است پاکی آبها، آلوده نشود.
در فرهنگ ایرانی، آب هم مانند زمین، ماهیتی زنانه دارد. هنوز هم که هنوز است در روستاها که میراثداران فرهنگ کهن ایرانی هستند، وظیفه آب آوردن و شستن رختها و ظرفها بر لب آب، با زنان و دختران است؛ نیز در گستره ایرانزمین اگر زیارتگاهی در کنار چشمهای و دریاچهای هست، حتماً به نام یک زن(بیبی) خوانده میشود.
آب از همین منظر، همزاد زندگی و جانبخشی هم هست. چنانکه ما بر خاک درگذشتگان آب میپاشیم و کاسه آب بر سفره هفتسین میگذاریم.
در روزگاران متأخر اما ناهید، به نماد زنانگی در فرهنگ ایرانزمین بدل شد و در برابر «بهرام» قرار گرفت که نماد مردانگی است. ناهید یا زهره همچنان که میراثدار باورهای کهن درباره پاسداری از آبهاست، در ادب فارسی، نماد خُنیاگری و عشقهای زمینی هم هست. حضرت حافظ در بیتی به همین دوگانگی اشاره کرده است:
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
به لعب زهره چنگی و بهرام سلحشورش
نیز از همین منظر است که در قصههای فولکلوریک، عاشقیها عمدتاً در کنار چشمه است که تولد مییابد و پا میگیرد.
به دیگر سخن، زن، زنانگی، خنیاگری و عشقهای زمینی همواره در برابر جنگ و جنگافروزی قرار دارد که ویژگی مردان دانسته میشود. همچنان که این زن است که همواره در مقام پاسداشت «آب» قرار دارد که پاسداشت حیات هم هست. از این منظر دور نیست اگر آبانماه را ماه زن، زندگی و صلحدوستی بدانیم.
نظر شما